در چاه نمی افتم و از راه نترسم
هر جا که مرا راهنمایی علی اکبر
تکلیف من و عاقبت راه تو روشن
آیینه تر از آینه هایی علی اکبر
روشن شده با آمدنت دیده ی دنیا
خورشید اگر زیر عبایی علی اکبر
شعبان نشود سیر ز تابیدن رویت
صد بار اگر باز بیایی علی اکبر
باید بزنم دم، همه دم از رگ عشقت
وقتی پسر خون خدایی علی اکبر
من مطمئنم هبچ دری بسته نماند
گر لب به دعایی بگشایی علی اکبر!
آمیزه ی عشق و ادب و عاطفه ات را
فریاد زده کرب و بلایی علی اکبر
یک عمر شده ، منتظرم تا که نگاهی
شاهی بکند سوی گدایی علی اکبر
شیرینی تو داده به من شور نوشتن
من نیستم این باز شمایی علی اکبر